تحقیر و شکنجه به جرم حمایت از امام
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۰۲۱۸۵
حاج علی اکرام علیزاده (علیاف) اهل آذربایجان و از مقلدان امام خمینی (ره) و طرفداران انقلاب اسلامی بود و در این راه رنجها و مشقتهای طاقتفرسایی را تحمل کرد.
در ادامه قسمتی از کتاب خاطرات مرحوم حاج اکرام علیزاده را می خوانید:
پرداخت وجوه شرعی به امامبعد از انقلاب اسلامی، ارتباط ما با ایران و دفتر امام خمینی (ره) به وسیله سرکنسول ایران در باکو جناب آقای «احد قضایی» و همکاران نزدیک او آقای «مجید دمشقی» و «محمدعلی طهماسبی» برقرار و بیشتر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تا زمانی که در ایران فریاد «مرگ بر شوروی» بلند نشده بود، حرف زدن از امام برای ما مشکلی نداشت. اما از زمانی که شعار «مرگ بر شوروی» به دنبال شعار «مرگ بر آمریکا» در دنیا طنین افکند، ما هم در قصبه نارداران جمهوری آذربایجان ـ که مقلد و طرفدار امام بودیم ـ سخت زیر نظر و مراقبت «کا. گ. ب» قرار گرفتیم. حتی کم کم بر زبان آوردن نام امام در ملأ عام ممنوع شد. از آن پس، برخی آخوندهای بیسواد و نیرنگباز و جیرهخوار حکومت شوروی، علیه امام به تبلیغات سوء و نشر تهمت و افتراء و اهانت دست زدند. حتی به تحریک این مأموران بیدین «کا. گ. ب»، مخالفت با امام و اندیشههای توحیدی او، در بین مردمان سادهلوح در آذربایجان و تمامی جمهوریهای مسلماننشین شوروی بالا گرفت. آنها بیادبیها کردند و ماهیت شیطانی خود را بروز دادند. ما پنجاه مرد در نارداران، طرفدار و مقلد امام خمینی بودیم. به ما میگفتند: «خمینی چی!»؛ یعنی طرفداران امام خمینی (ره).
بیشتربخوانید
از شکنجه در زندانهای ساواک تا خدمت به امام خمینیما چند سالی خیلی توهین و تحقیر دیدیم، محدود شدیم و تحت مراقبت مأموران و آخوندهای درباری پست فطرت قرار گرفتیم؛ ولی به یاری خداوند مقاومت کردیم.
هر چه فشار آوردند، مقاومت ما بیشتر شد. علیه ما در سازمان امنیت پروندهسازی کردند. بارها و بارها ما را برای توضیح و در واقع به قصد تحقیر و تهدید به سازمان امنیت باکو احضار کردند و برای تمسخر به ما میگفتند: «طرفداران امام سیزدهم!» ... بارها ما را تهدید به مرگ و هتک حرمت کردند! خداوند عالم، عالِم است که ما چه شکنجهها و فشارهای روحی را در آن سالها تحمل کردیم. در آن سالها تنها منبع ارتباطی ما با ایران، رادیو تبریز، رادیو اردبیل و گاهی رادیو رشت و رادیو ارومیه بود. سالهای جنگ تحمیلی صدام حسین علیه ایران اسلامی بود، فرهنگ شهادت و مقاومت و جهاد در ایران حاکم بود و ما عطر آن را از رادیو تبریز و اردبیل و ... استشمام میکردیم و بر مقاومت خود در برابر مخالفان امام و حاکمیت شوروی میافزودیم. تکرار جنایتهای عمال استالین به دست وارثان بیدین او را هم احتمال میدادیم.
در این میان، من، چون بیشتر فعال و حساس بودم و در واقع سرپرست مقلدان و طرفداران امام خمینی (ره) در آن منطقه به شمار میرفتم، بیشتر از سایر مقلدان امام، تحت مراقبت و نظارت بودم و از طرف مقامات امنیتی به طور رسمی به من اعلام کردند که حق نداری از منطقه باکو بیرون بروی و نباید به مناطق مرزی ایران نزدیک شوی! ... من به مدت هشت سال تا حدود سال ۱۹۸۷ نمیتوانستم به شهرها و بخشهای جنوبی آذربایجان که نزدیک مرزهای ایران است سفر کنم.
پیشبینی انتخاب آیتالله خامنهای به رهبریشب وفات امام خمینی (ره) ما هم مثل ایرانیها و سایر مسلمانان آزاده دنیا، ناراحت و بسیار نگران بودیم. حدود سیصد نفر از مقلدان امام در نارداران در «مسجد شیخ آقا» جمع شدیم. نگران و ناراحت بودیم و گهگاهی هم حالت یأس به ما مستولی میشد. در عین حال صحبت از این میشد که اگر اتفاقی بیفتد، ایران و انقلاب اسلامی چه میشود؟ چه کسی میتواند جانشین امام باشد و در برابر این همه دشمن و دشمنیها در شرق و غرب عالم، ایران و انقلاب اسلامی را که امید مسلمانان آزاده جهان است، مثل امام رهبری کند؟! وضع آن شب ما واقعاً عجیب بود؛ قرآن میخواندیم، دعا میکردیم، دعای توسل میخواندیم...
من وقتی این حالت را دیدم، برای اینکه دوستان از رحمت خداوند مأیوس نشوند، بلند شدم ـ در حالی که قرآن هم در دستم بود ـ خطاب به یاران و مقلدان امام گفتم:
«یاران و دوستان و دوستداران امام خمینی! از رحمت خدا نباید مأیوس شد، یأس از رحمت خداوند، گناه است، باید امیدوار بود. خداوند دین خود را حفظ میکند و، چون انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب دینی است، بیشک خداوند در سایه اسلام، این انقلاب را هم نگه خواهد داشت. ما امیدواریم و دعا میکنیم که اتفاق ناگواری نیفتد و امام خمینی (ره) زنده بماند. اما اگر خدا خواست که ایشان وفات کند، در آن صورت باید به خواست خدا راضی باشیم. خود امام خمینی هم راضی به رضای خداست. ما هم باید تسلیم خواست حقتعالی شویم و از خداوند متعال بخواهیم که انقلاب امام را پایدار نگه دارد.»
بعد از گفتن این حرف که حالت امیدواری را در سیمای دوستان دیدم، قرآن را بالا بردم و گفتم: نگران نباشید، قسم به این قرآن، اگر اتفاقی برای امام خمینی بیفتد، رئیس جمهور ایران آقای خامنهای جانشین او خواهد شد!»
الان (۲۰۰۶: ۱۳۸۴) کسانی که از آن سیصد نفر در نارداران زندهاند، شاهدند که من در آن شب این سخن را به زبان آوردم! وقتی من این سخن را در آن لحظات بحرانی و تلخ گفتم، دوستان با تعجب تمام پرسیدند: «تو از کجا میدانی؟ از کجا این قدر مطمئنی؟»
گفتم: «آقای خامنهای شاگرد و مرید امام، مورد تأیید ایشان و منتخب مردم ایران است، بعد از امام بالاترین مقام سیاسی ایران اوست، او زبان گویای امام در دنیاست، او مورد اعتماد و اطمینان امام و امت است و امام او را بیش از همه گرامی میدارد و مردم هم ایشان را دوست میدارند. به نظر شما غیر از آقای خامنهای، چه کسی میتواند جانشین شایسته امام باشد؟ او همین الان و در چند سال گذشته، در همه جای دنیا، مثل جانشین و نماینده امام حرف زده و مورد تأیید امام قرار گرفته است. بعد از امام هم او میتواند بهتر از دیگران پا جای پای امام بگذارد...»
آن شب حرفهایی با هم گفتیم. برخی از دوستان با شک و تردید به من نگاه میکردند. بالاخره فردا آن حادثه تلخ اتفاق افتاد، یعنی آنچه خدا میخواست شد، و امام وفات کرد. در واقع فردا ما مطلع شدیم. همان شب که ما بسیار نگران بودیم و بحث میکردیم، امام وفات کرده بود.
ما هم مثل مردم ایران و مسلمانان دنیا غرق در عزا شدیم و سخت در انتظار بودیم که چه خواهد شد! تنها منبع اطلاعات ما در آن لحظات فقط رادیو تبریز بود. همه گوش میکردیم، در عین حال همه عزادار بودیم. تا اینکه شب همان روز، خبر انتخاب آیتالله خامنهای به مقام رهبری انقلاب و جانشینی امام از طریق رادیو تبریز به گوش همه ما رسید. خوشحالی آن لحظات تاریخی غیرقابل بیان است. خدا میداند که چه شوری در دلها افتاد.
من متوجه شدم دوستانی که دیشب با شک و تردید حرفهای مرا میشنیدند و تا حدی باور نمیکردند، امشب چقدر با احترام و شگفتی به من نگاه میکنند! با خود گفتم: «شاید این دوستان پیش خود گمان میکنند من از غیب خبر میدهم! ...» ما در نارداران چهل روز برای امام عزادار شدیم.
ماجرای رحل رمزدار بالای قبر حضرت امامشهید «محمدعلی ایمیشلی» از دوستان مؤمن و بسیار باسواد من بود و در جنگ قرهباغ به دست ارمنیها به شهادت رسید. روزی به منزل ما آمد و، چون قرآن تدریس میکرد، از من خواست کتابی در تفسیر قرآن برایش پیدا کنم. من خود یک تفسیر ترکی از قدیم داشتم که الان یادم نیست کدام مفسر آذربایجانی نوشته بود، آن را به او هدیه دادم. او هم در برابر آن یک رحلی به من اهدا کرد تا روی آن قرآن بخوانم.
این رحلی خیلی شگفتانگیز به نظرم آمد. وقتی خوب نگاه کردم، دیدم رمزدار است و مربوط به چندین قرن پیش؛ با مهارت و هنرمندی بینظیر از یک قطعه تخته ساخته شده بود. وقتی با رمزهای مختلفش باز میشد، هشت شکل به خود میگرفت! واقعاً عجیب بود. آن را برداشتم و نذر کردم که اگر به ایران رفتم و امام را دیدم آن را به ایشان اهدا کنم! آن زمان امام هنوز زنده بود، ولی مدتی بعد امام وفات کرد.
من در جریان زلزله گیلان برای کمکرسانی به ایران آمدم و این نخستین سفر مستقیم من از آذربایجان به ایران بود که آن رحلی را هم با خود آوردم و، چون دیدار با مقام معظم رهبری آیتالله امام خامنهای میسر نشد، رحلی را به حرم حضرت امام خمینی (ره) اهدا کردم. الان هم همان رحلی در داخل ضریح و روی قبر شریف امام قرار دارد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: امام خمینی ه انقلاب اسلامی طرفداران امام انقلاب اسلامی امام وفات رادیو تبریز مقلدان امام امام خمینی خامنه ای بار ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۰۲۱۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از ادعای شکنجه تا پیامهای لحظه آخری نیکا به مادرش
بررسی پرونده نیکا شاکرمی، توسط مراجع ذیصلاح قانونی، مشخص کرده است، مرگ او ارتباطی با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوک در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفته است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از میزان، چهار روز بعد از فوت مهسا امینی، در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ و با شروع اغتشاشات در ایران، خبرهای جدیدی در مورد فردی به نام «نیکا شاکرمی» به عنوان کشته اغتشاشات، بازخوردهای بسیاری در بین افکار عمومی و شبکههای اجتماعی داشت.
نیکا شاکرمی دختر ۱۶ سالهای بود، که در روزهای ابتدایی اغتشاشات ۱۴۰۱، با سقوط از ساختمانی در تهران فوت کرد و این همزمانی باعث سوءاستفاده رسانههای معاند و انتشار شایعه کشتن او توسط نیروهای امنیتی در فضای مجازی و رسانههای بیگانه شد.
پرونده نیکا شاکرمی از بحثبرانگیزترین پروندههای قضایی مربوط به اغتشاشات گذشته بود. پرونده ویژهای که حتی شبکه خبری سیانان به عنوان یکی از شبکههای صاحب نام آمریکایی نیز آن را سوژه گزارشهای خود کرده بود.
نیکا شاکرمی؛ یکی از اولین گزینههای پروژه کشتهسازی«کشتهسازی»، پروژهای قدیمی، اما همیشه در دسترس برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که در مقاطع مختلف پس از انقلاب اسلامی با ایجاد هر آشوبی در کشور، به ابزاری برای اجرای نقشههای شوم دشمنان تبدیل شده است که البته در هر مرتبه، پروژه آنها رسوا میشود.
پس از ایجاد ناآرامیها و اغتشاشات خیابانی ۱۴۰۱، در شهرهای مختلف ایران، پروژه کشتهسازی باز هم به راه افتاد و رسانههای ضد انقلاب، به صورت روزانه با طرح اسامی مختلف و در شهرهای مختلف ادعا میکردند که این افراد با شلیک مستقیم گلوله یا ضرب و شتم و یا در بازداشت و تحت شکنجه، توسط ماموران امنیتی و انتظامی کشته شدند، در حالی که بعد از بررسی پرونده فوت تک تک این افراد توسط مراجع قضایی مشخص شد، که این افراد با استناد به مدارک مستدل و متقن موجود به دلایل دیگری جان خود را از دست داده بودند.
خبر درگذشت نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ ساله و اهل خرمآباد استان لرستان که در تهران زندگی میکرد، همزمان با اغتشاشات، فرصتی مناسب برای جریان ضد انقلاب، جهت قرار دادن نامی جدید در پروژه کشتهسازیها بود. با انتشار این خبر، تحت این عنوان که نیکا به دلیل حضور در اعتراضات خیابانی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و کشته شده است، پروژه جدید تخریب اذهان عمومی آغاز شد.
نیکا شاکرمی، از اولین افرادی بود که ضد انقلاب، از طریق پروژه کشتهسازی، فوت او را به پای نظام نوشتند. شبکه سیانان همگام با جریان رسانهای غرب و با انتشار دو فیلم، مدعی شد که نیکا شاکرمی در اغتشاشات بازداشت شده است. در حالی که طبق بررسی موضوع بعد از وقوع حادثه، از سوی مرجع قضایی و اسناد و مدارکی که در این زمینه جمعآوری شد، مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده است.
شرح پرونده نیکا شاکرمی توسط دادسرای جرایم جنایی تهراندر تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، پیدا شدن پیکر دختری نوجوان، در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافینژاد تهران، به پلیس گزارش داده شد. طبق مشاهدات، این دختر بر اثر سقوط از پشتبام فوت کرده و کولهپشتی و گوشی موبایل او، روی سکوی پشتبام خانه چهارطبقه مجاور قرار داشت.
بعد از ورود دستگاه قضایی به موضوع، جهت مشخص شدن علت مرگ نیکا شاکرمی و بررسی پرونده در دادسرا، محمد جواد شفیعی، سرپرست دادسرای جنایی استان تهران، در آبان ۱۴۰۱، درباره جزئیات این پرونده توضیحاتی ارائه داد و گفت: ساعت ۷:۳۰ روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ماه، ساکنین ساختمانی در چهار راه امیراکرم متوجه جسد زن جوانی در حیاط منزل خود میشوند که بلافاصله موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع میدهند. در پی آن اکیپهای تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه میشوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.
در آزمایشهای کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگیهای متعدد در ناحیه سر، لگن، اندامهای فوقانی و تحتانی، دست و پاها و در رفتگی لگن مشاهده شد که نشان میدهد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچ گونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد.
در جریان بررسیها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از ۷ ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر میشود که نشان میدهد او در حال گفتگو با موبایل به خانه نیمه کارهای در مجاورت کوچه پشتی خانه خالهاش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازهاش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمهکاره پیدا شده است. همچنین، با بررسی دوربینهای مداربسته مشخص شد که نیکا با فردی در ساختمان نیز ارتباط نداشته است و کسی هم او را تعقیب نمیکرده است.
در همین رابطه، میتوانید فیلم ورود نیکا شاکرمی به خانه نیمهکاره را مشاهده کنید:
به گفته بازپرس پرونده، در پشت بام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلترهای سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف: حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.
ادعاهای متناقض خانواده نیکا شاکرمییکی از دوستان نیکا درباره صحبتهای خاله نیکا با رسانههای خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بیبیسی خوشحال بود و میگفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید وگرنه مردم خرم آباد میگفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!
یکی از ادعاهای دیگری که خاله نیکا در گفتگو با بیبیسی و در جریان بازجویی خود مطرح کرد، این بود که: چند روز بعد از مفقودی نیکا، شخصی از طرف یکی از دوستانش با او تماس میگیرد و ادعا میکند که خانوادهاش از مسئولین رده بالای سپاه هستند و نیکا در بازداشت سپاه بوده، از او بازجویی شده و برایش پرونده تشکیل شده و یکی دو روز اخیر به اوین منتقل شده است. در حالی که، بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، در رابطه با این ادعای خاله نیکا گفت: فرد مورد نظر احضار شد و صراحتاً حرفهای خاله نیکا را انکار کرد.
طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود که با دخترش زندگی میکرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود که با خاله خود و جدا از مادر زندگی میکرده است.
اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت ۲۱:۲۶ تا ۲۳:۰۵ شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیامها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت ۰۴:۵۷ بامداد سیام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش مینویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»
اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت ۲۱:۲۶ تا ۲۳:۰۵ شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیامها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت ۰۴:۵۷ بامداد سیام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش مینویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»
مادر نیکا ساعت ۱۹:۰۹ دقیقه، سی و یکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه مجدداً به دخترش پیام میدهد و از او میخواهد به خانه برگردد، مادر با بیان این جمله که زندگیت را تباه نکن به نیکا پیشنهاد میدهد، یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مسئله حل شود و میگوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران میآورم.»
خاله نیکا نیز در ۳۱ شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد به او میگوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی»
این پیامها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خواندهاش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود. علاوه بر آن، پیامهای رد و بدل شده بین نیکا و مادر و خالهاش با اظهارات خاله و دوستان نیکا، در تعارض است و حاکی از واقعیتی است که با روایت دروغ شبکههای معاند فاصله فراوانی دارد.
در ادامه اظهارات متناقض خانواده نیکا، میتوان به ادعای خاله او اشاره کرد که، گفته بود فردای مفقودی نیکا اعلام مفقودی کردند در حالی که طبق گفته خانواده نیکا، آنها در تاریخ ۷ مهرماه اعلام مفقودی او را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ ۹ مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده میشود. یعنی خانواده نیکا شاکرمی، برخلاف گفته آتش شاکرمی، نه تنها فردای آن روز که بعد از یک هفته اعلام مفقودی کردند.
علت فاصله زمانی مرگ نیکا تا تحویل جسد به خانواده شاکرمیخانواده نیکا در تاریخ ۷ مهرماه یعنی ۹ روز بعد از مفقودی، اعلام مفقودی فرزند خود را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ ۹ مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده شد. اما علت این فاصله زمانی به این خاطر بود که، بعد از کشف جسد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل شده بود و با توجه به اینکه مرحومه سابقهای نداشته، با انگشتنگاری اطلاعاتی در خصوص هویت او به دست نیامد.
شاهد بر این موضوع این است که در نامهای که از طرف سازمان بهشت زهرا (س) خطاب به کلانتری برای انتقال جسد متوفی به سالن تشریح نگاشته شده برای مرحومه نیکا شاکرمی عنوان «زن ناشناس» به کار برده شده، که این موضوع نشان میدهد هویت او بعد از کشف جسد، ناشناس بوده و مدارک هویتی نیز همراه او نبوده است.
همچنین در دستور قضایی که برای انتقال جسد نیکا از بیمارستان به پزشکی قانونی از سوی افسر تحقیق پلیس، صادر شده نیز هویت نیکا شاکرمی، تحت عنوان «مجهولالهویه» ذکر شده است.
با توجه به این مدارک، دلیل علت فاصله زمانی بین مرگ نیکا و تحویل جسد او به خانواده؛ ناشناس بودن جسد و تأخیر خانواده نیکا برای اعلام مفقودی، بوده است.
در مورد دفن نیکا هم شایعاتی توسط رسانههای بیگانه، مطرح شد و ادعا شد که اجازه خاکسپاری نیکا شاکرمی، در خرم آباد داده نشده است.
اما دایی مادر نیکا در توضیح دلیل دفن نیکا در روستای حیاتالغیب گفت: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم با این موضوع موافق بودیم. اما مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبتهایی که کردیم، با توجه به فراخوانهایی که شده بود و احتمال میدادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغ کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که میتواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشتهسازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»
دلایل تقویت فرضیه خودکشی نیکا شاکرمیهمانطور که بیان شد، با بررسیهای انجام شده، مشخص شد که نیکا به دلیل سقوط از بالای ساختمان فوت کرد، اما اینکه نیکا به چه دلیلی از ساختمان پرت شد نامشخص ماند. یکی از فرضیههای مطرح شده، فرضیه خودکشی نیکاست. علاوه بر مکالمات نیکا با مادرش، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولاً برای خودکشی استفاده میشود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد. همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز این موضوع تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع به عنوان مطمئنترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص شد.
نیکا به یکی از دوستانش که تصمیم به خودکشی داشت گفته بود: تنها راه مطمئن خودکشی، سقوط از ارتفاع است که قطعاً کشنده است.
نهایتاً، بررسی پرونده نیکا شاکرمی، نشان میدهد مرگ او نه به اغتشاشات ربط داشته و نه توسط نیروهای امنیتی انجام شده، اما رسانههای معااند با اتکا به اظهارات متناقض خانواده او و ادعاهای دروغین خود، اقدام به انتشار دادههای غلط درباره مرگ نیکا کردند و حتی بعد از مشخص شدن ابهامات نیز دست از ادعاهای خود نکشیدند.
گزارشهای غیرمستند رسانههای خارجی در مورد مرگ نیکا شاکرمیعملیات روانی از مهمترین ابزار دشمنان در تحلیل و تبیین جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است. عملیاتی که رفتهرفته پیچیدهتر نیز میشود. جنگ تبلیغاتی علیه ایران توسط رسانههایی مانند: بیبیسی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، فاکس نیوز، سی ان ان و… سازماندهی میشود.
در اغتشاشات ۱۴۰۱، سیانان به عنوان یکی از بازوهای رسانهای دشمن، برای نشر اخبار کذب درباره ایران تبدیل شد. در این پروژه، سیانان به عنوان یک رسانه انگلیسی زبان به ظاهر معتبر، به انتشار گزارشهایی علیه ایران پرداخت.
تا پیش از این، رسانههای سرشناس آمریکایی در جنگ روانی علیه ایران، برای حفظ اعتبار خود، سعی داشتند فیک نیوزها، جعلیات، اخبار کذب و چرندیات خود در مورد ایران را از طریق رسانههای زرد وابسته به خود مانند: شبکههای منوتو، اینترنشنال، آمدنیوز و در مواردی بیبیسی فارسی، به اذهان و افکار مخاطبان خود برساند، اما در مورد وقایع سال گذشته ایران، به دلیلی بیاعتباری و بیحیثیتی این شبکهها، رسانه ظاهراً معتبری مانند سیانان هم وارد این بازی شد و شروع به نشر اخبار واهی درباره اغتشاشات ایران کرد.
سیانان در این پروژه، برای اعتباربخشی به گزارش خود به سراغ افرادی با هویت مشخص رفت. از جمله این افراد نیکا شاکرمی بود. پروژهای که با توسل به قدرت فضای مجازی و خلاءهای قانونی به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرد.
سیانان در گزارش خود برای اثبات بازداشت نیکا شاکرمی استنادات عجیبی آورده بود؛ مثلاً حضور نیکا شاکرمی در اغتشاشات را دلیلی بر بازداشتش مطرح کرد در صورتی که موضوع حضور نیکا در اغتشاشات و دستگیری او از سوی مادر و خاله وی مطرح شده بود و شاهدی بر این ادعا که نیکا دستگیر شده است، وجود ندارد.
همچنین سیانان مدعی شده بود که نیکا در ساعت ۲۰:۳۷ دقیقه دستگیر و بازداشت شده بود و تلفن همراه وی از دسترس خارج شد؛ در حالی که این ادعا، حتی تماسهای نیکا با خانواده و اطرافیانش بعد از این ساعت در بین ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۱:۴۰ که از سوی مادر نیکا نیز تأیید شده است را نادیده گرفته بود.
بررسی گزارشهای سیانان نشان میدهد که ظاهراً این رسانه خود را «مرجع» میداند و ادعاهایی که از سوی رسانهها و منابع نامعتبر مطرح شده را، «تأیید» میکند.
این جریان نشان میدهد که پروژه تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران به قدری برای دشمنان ایران مهم است که ترسی از خدشه حیثیت و اعتبار رسانههای جریان اصلی خود ندارند و این امر در مورد ادعای سیانان، در ماجرای «نیکا شاکرمی» نیز مشاهده شده است.
ژیار گل، گزارشگر بیبیسی فارسی نیز در یک گاف بزرگ، درباره فوت نیکا شاکرمی به پیدا شدن پیکر او در کهریزک اشاره میکند و با تأکید میگوید: چرا جنازه او را به کهریزک بردند و در واقع این موضوع را یکی از نشانههای جنایت علیه او معرفی میکند!
در حالی که، ظاهراً نمیدانست، مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقودشده باید به آنجا مراجعه کنند!
بیبیسی فارسی نیز، بدون هیچ سندی و صرفاً بر اساس شنیدهها، مدعی شده بود که نیکا در تجمع ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ مفقود شده و پس از ۱۱ روز جسد او به خانواده تحویل داده شده است.
در نهایت، با بررسی پرونده نیکا شاکرمی توسط مراجع ذی صلاح، مشخص شد که مرگ او نه تنها توسط نیروهای امنیتی انجام نشده، بلکه ارتباطی نیز با اغتشاشات نداشته و صرفاً نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوکش، در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفت.
کد خبر 749464